آیلین

آیلین جان تا این لحظه 11 سال و 6 ماه و 7 روز سن دارد

هستی بخش زندگی مامان و بابا

 


روز دختر

تقدیم به بهترین دختر دنیا و امید حیات من با آرزوی بهترین و برترینها برای فرشته زندگیم

دختر نازم روزت مبارک همیشه یادت باشه که مامانی خیلی دوست داره

 


تاریخ : 16 شهریور 1392 - 10:47 | توسط : مامان آیلین | بازدید : 1502 | موضوع : وبلاگ | 27 نظر

یه روز خوب

دختر گلم دیروز عصر من و شما به همراه دو تا از دوستایه خوب مامانی (خاله تینا و خاله ریکا) که از دوستایه خوب دوران باشگاه مامانی هستند رفتیم پارک . با اینکه بیشتر تو کالسکه بودی ولی خیلی بهت خوش گذشت.

آخرش که می خواستیم برگردیم تو کالسکت پر بیسکوئیت خرده بود که مدام خم میشدی و عین گنجیشک یه کوچولو برمی داشتی و می خوردی. گیر سرتم طبق معمول گم شد که البته مامانی موقع خرید یاد این روزها هست و همیشه یه چند تایی اضافه می خره. بووووووووووووووس

قربون این مدل ذوق کردنت برم که اوج خوشحالیتو نشون میده!!!!!!!!!!!!

 


تاریخ : 14 شهریور 1392 - 11:13 | توسط : مامان آیلین | بازدید : 2164 | موضوع : وبلاگ | 13 نظر

آخ جون تاب بازی

بیشتر دختر بچه ها عاشق تاب بازین . دختر گلم! تو هم از 4 ماهگیت تاب بازی رو خیلی دوست داشتی . مامان فدایه بازی کردنت بشه بوووووووووووووووووووووووووووووس

تاب تاب عباسی خدا منو نندازی میخوام پناهم باشی تا آخر این بازی

تاب تاب عباسی خدا منو نندازی اگه می خوای بندازی بغل بابا بندازی

4ماهگی آیلین جونم در حال تاب بازی

بعضی وقت ها هم رو تابت خوابت می برد

اینم عکس جدیدت در حال تاب بازی


تاریخ : 10 شهریور 1392 - 00:06 | توسط : مامان آیلین | بازدید : 4180 | موضوع : وبلاگ | 22 نظر

شاکی شدن آیلین

منم مثل همه مادرا  دوست دارم از  همه لحظات زندگی یه دونه دخترم عکس و فیلم بگیرم چون می دونم یه روزی مرور کردن این عکسا و فیلم ها وقتی آیلین بزرگ شد خیلی برام شیرین ودوست داشتنی میشه اما بعضی وقت ها این خانم کوچولو شاکی میشه که چرا دارم ازش عکس می گیرم نمی دونه که مامانش از شاکی شدنشم عکس می گیره.

دوست دارم عزیز مامانی قربون بد اخلاق شدنت برم بوووووووووووووووووووووووووووس

 


تاریخ : 04 شهریور 1392 - 23:23 | توسط : مامان آیلین | بازدید : 3042 | موضوع : وبلاگ | 17 نظر

آیلین و ده ماهگی

عزیز دلم ده ماهگیت مبارک روزها و ماهها می گذره و دختر گلم، بزرگتر میشی این روزها خیلی هم شیطون شدی عکس گرفتن ازت سخت شده همش می خوای بری شیطونی کنی.

عزیز دلم این روزها از هر چیزی که ارتفاع داشته باشه می خوای دستتو بگیری و بلند بشی واسه همین من و بابایی کلی وسلیه هایه خونه رو جمع وجور کردیم خلاصه این که چیدمان خونمون نسبت به قبل خیلی فرق کرده چون مامان وبابا دوست ندارن دخترشون آسیب ببینه و گرنه همه وسیله هایه خونه فدایه یه تار موت عزیزم.

چهار دست و پا رفتنتم نسبت به قبل خیلی سریع شده تو یه چشم بهم زدن با سرعت جت می ری جاهایه مورد علاقت که شامل آشپزخونه و اتاق مامان وبابا و همچنین میز تلوزیون میشه.

مرواریدهایه خوشگلتم یک ماهی هست که هفت تا شدن سه تا پایین و چهار تا هم بالا و فعلا از دندون در اوردن خبری نیست.

یکی از کارایه بامزه ات اینه که کنترل تلوزیونو برمی داری و میگیری جلویه تلوزیون و سعی می کنی که دکمه هاشو بزنی بابایی این کارتو خیلی دوست داره وکلی ذوقتو میکنه فدایه دختر باهوشم بشم.

مامان و بابا خیلی دوست دارن

قربون ایستادنت برم...

آخ جون میز تلوزیون...


تاریخ : 01 شهریور 1392 - 00:27 | توسط : مامان آیلین | بازدید : 1903 | موضوع : وبلاگ | 19 نظر

تپلویم تپلو..... صورتم مثل هلو

دختر نازم مامانی فدات بشه که برعکس نوزادیت اینقدر عاشق حموم و آب بازی هستی

دوست داری فقط آب بازی کنی!!!!!!!

بعد از حموم خیلی خوردنی میشی . هلویه مامان و بابا


تاریخ : 28 مرداد 1392 - 11:21 | توسط : مامان آیلین | بازدید : 2452 | موضوع : وبلاگ | 24 نظر

قان قان ..........بیب بیب

دختر شیطون من عاشقه ماشین سواریه ( این عکس ها مربوط به سفر شماله هشت ماهگی آیلین)

همش دوست داری تو بغل بابایی باشی و فرمونو بگیری. ناز گلم نمیدونی که موقع رانندگی خطر داره که بغل بابایی باشی . وقتیم که تو بغله مامانی همش خم میشی که دنده و هر چیزی که برات جالبه رو بگیری خلاصه تو ماشین خیلی شیطونی می کنی


تاریخ : 22 مرداد 1392 - 23:41 | توسط : مامان آیلین | بازدید : 3006 | موضوع : وبلاگ | 17 نظر

دوست داشتن

دختر گلم! چند وقتی هست که برات ننوشتم عزیزدلم مامانی کلی سرگرم کردی رو این حساب وقت نکردم تا برات بنویسم امروز فرصت و غنیمت شمردم و وقتی که شما در خواب ناز بودی به سراغ وبلاگت اومدم میوه دلم امروز می خوام از دوست داشتن برات بنویسم.

دخترم! تو دنیایی زندگی میکنیم که فاصله آدم ها تو همسایگی به اندازه یه دیوار نازکه طوری که نجواهایه همدیگرو میشنون اما همه عادت دارن وقتی صدایه گریه زن همسایه رو می شنون بی تفاوت ازش رد بشن و بگن یعنی چی مگه ما فضولیم که بریم دخالت کنیم . یا اگه به صف اتوبوس یا مترو تو خیابونا نگاه کنیم میبینیم که چقد فاصله آدم ها کم و همه فشرده ایستادن ولی اگه کسی در این میون کمک بخواد همه راحت از کنارش میگذرن خلاصه اینکه تو دنیایی زندگی میکنیم که آدمهاش خیلی بیشتر شدن ولی زمین همون اندازست و بزرگتر نشده ولی آدم ها ترجیح میدن با این فاصله هایه کم از هم بی خبر باشن.

اما دختر نازم تو همین دنیا دوست هایی پیدا میشن که تو میتونی با وجود کیلومتر ها فاصله با اینکه اونو نمیبینی ولی میتونی نگراش بشی و اونم نگرانت بشه. بهش امید بدی تا راهشو ادامه بده و اون هم به تو انگیزه بده تا با اطمینان بیشتری قدم برداری.

دختر ناز مامانی! من و تو اینجا دوستایی پیدا کردیم که با اینکه از هم دوریم ولی از حال هم خبردار می شیم و از خدا می خوام که برایه قلب تک تک شون پناه و تکیه گاه باشه تا همیشه شاد و سلامت کنار فرزندانشون باشند

دختر گلم آیلین! دنیا به همون اندازه زیباست که تو بخوای زیبا ببینی و بدون که یکی از زیبای هایه دنیا دوست داشتن و عشق ورزیدن هست پس همیشه نسبت به دوستات قلبت و مهربون نگه دار و از خداوند بزرگ بخواه که نامهربونی و کینه و حسادت رو از تو دور کند.


تاریخ : 21 مرداد 1392 - 00:48 | توسط : مامان آیلین | بازدید : 1833 | موضوع : وبلاگ | 12 نظر

خاطرات شیرین آیلین(نوزادی تا پنج ماهگی)

دوم آبان بهترین روز زندگیه مامان وبابا

اینجا آیلین یک ماهشه

دو ماهگی فرشته من

سه ماهگی (عزیزم چه ناز می خنده)

چهار ماهگی

و بلاخره اینم پنج ماهگی آیلین جونم

دختر گلم بهترین اتفاق تو زندگی مامان و بابا به دنیا اومدن توست و هیچ چیزی شیرینتر از مرور کردن عکس هایه گذشته تو تا به امروز نیست

دوستت دارم


تاریخ : 16 مرداد 1392 - 00:44 | توسط : مامان آیلین | بازدید : 3769 | موضوع : وبلاگ | 21 نظر