آیلین

آیلین جان تا این لحظه 11 سال و 6 ماه و 6 روز سن دارد

راه میرم و میخندم راستی که مثل قندم

آیلین جونم دختر ناناز مامانی این روزا کاری جز راه رفتن نمی کنی شیطونی هاتم که بیشتر شده من و بابایی عاشق راه رفتنتیم .

دختر باهوش مامانی این روزا عاشق اینی که واست کتاب قصه بخونم . داستان های می می نی رو خیلی دوست داری تا میگم می می نی چه دوست نازنینی سریع می ری تو اتاقت و کتابتو میاری

فدات بشم عسلم بووووووووووووس.

این عکسا رو خونه مامان بزرگت گرفتم کلی هم شیطونی و بریز و بپاش کردی!!

گوارای وجودت عزیزم

اینجاهم که می خوای خودت تلوزیونو روشن کنی!!!!!!!!

آیلین: دوستایه خوب و مهربونم همتونو از دور می بوسم


تاریخ : 28 دی 1392 - 00:49 | توسط : مامان آیلین | بازدید : 3879 | موضوع : وبلاگ | 21 نظر

آیلین جونم راه افتاده دلم به تاپ تاپ افتاده

سلام به همه مامانایه مهربون ، دوستایه خوبم ببخشید نتونستم شب یلدا رو بیام به تک تکتون تبریک بگم حالا با تاخیر میگم: شب یلدایه همگی مبارک امیدوارم کنار خانواده و کوچولوهایه نازتون  روزهای زمستونی زیبا و خاطره انگیز رو شروع کرده باشید.

یه مدتی هست که وقت نمی کنم به وبلاگ آیلین سر بزنم از یه طرف راه افتادن آیلین و شیطنت بیشترش و تازگی ها هم اگه ببینه من برم سراغ لپتاپ اعتراض میکنه . از طرف دیگه آخر دی یه آزمون استخدامی دارم البته فکر نکنم خیلی شانس قبولی داشته باشم با وجود بچه داری و خانه داری به هر حال فعلا سر زدن به وبلاگ آیلین و دوستایه گلش واسم مقدور نیست.

دختر ناز مامانی اولین قدم هایه کوچولوشو شب یلدا برداشت موقعی که خونه مامان بزرگش بودیم وهمه سرگرم صحبت و میل کردن خوراکی یهو متوجه شدیم آیلین یه چند قدمی داره راه میره همگی کلی ذوق کردیم خودشم کلی هیجانی شده بود شروع کرد واسه خودش دست زدن منم اون موقع اصلا حواسم به فیلم گرفتن و عکس انداختن نبود.

به هر حال من و بابایی مصادف شدن راه رفتن عزیز دلمونو تو شب یلدا به فال نیک میگیریم.

دلبندم امیدوارم همیشه تو زندگیت در راه راست قدم برداری .

مثل همیشه میگم مامان و بابا عاشقتن


تاریخ : 04 دی 1392 - 12:27 | توسط : مامان آیلین | بازدید : 4810 | موضوع : وبلاگ | 19 نظر